آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 16 سال و 9 ماه و 11 روز سن داره

کوچولوهای قشنگ من

سفر مشهد مقدس خرداد سال 92

سلام دوستای خوبم ، ما  خرداد ماه سال ٩٢ با مامانمو بابام و باباجونو مامان جون رفتیم مشهد زیارت امام رضا . هوا خیلی خیلی گرم بود طوری که همش لپامون سرخ سرخ می شد . من چادر سرم می کردم تو حرم آخه بزرگ شدم می خوام ان شاءالله از مهر ماه برم کلاس اول ، اما امان از دست سارینا که مدام ولش می کردی فرار می کرد برای همین همش سوار کول بابام بود . بیچاره بابام                   ...
26 خرداد 1392

اردبیل تابستان 91

دوستای خوبم سلام ، اميدوارم حالتون خوب باشه ، اگه عنوان رو ديديد تابستان اما ديدين که پالتو تنمونه شک نکنين چون واقعا تابستونای اردبیلم يخ بندونه و نگو و نپرس از مه که واقعا شبها مه بود البته ما تو ويلای یکی از دوستامون بوديم که بین اردبیل و سرعين بود ولی واقعا سرد بود و کلی تو باغ خوش گذرونديم کلی هم گيلاس خورديم . جاتون حسابی خالی       ...
23 آبان 1391

امامزاده داوود

سلام دوستای خوبم . تقریبا 2 هفته پیش رفتیم جاده امامزاده داوود و رفتیم بیرون ناهار بخوریم . جاتون حسابی خالی بود با آرمیتا تا میتونستیم سنگ بازی کردیم  . سنگارو برمیداشتیم می انداختیم تو رودخونه . حسابی خوش گذشت اینجا پشتمون به دوربینه آخه داریم سنگ پرتاب می کنیم   ...
18 ارديبهشت 1391
1