خواهش آرمیتا از خدای مهربون
امروز ٣٠ بهمن سال ٩٠
ساعت ١٠:٥ دقيقه
مامان سر کاره و بابا خونست هنوز ، ديروز خيلی دخترای خوبی بوديم ، خوب غذا خورديم و حرف مامان و بابا رو گوش کرديم ، آخه دستامو بردم بالا به خدا گفتم : خداجونم کاری کن من هميشه خوب باشم . ديروز دوستم باربد برام گوشواره خريده بود بهم هديه داد ، قراره امروز سر صف منو(آرميتا ) تشويق کنند . آخه مامانم به ليلاجون گفت که دختر خوبی بودم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی